به طور کلی موضوع خلع سلاح و کنترل تسلیحات در اواخر قرن 19 و نیمه دوم قرن بیستم بعد از کشتارهای میلیونی جنگهای اول و دوم جهانی مورد توجه مجامع بینالمللی قرار گرفتیم و به عنوان یکی از مباحث مهم تضمینکنندة امنیت و صلح بینالمللی مورد بحث و گفتگو هست. تلاشهایی که دراین زمینه صورت گرفته در سطوح مختلف سلاحهای هستهای و غیر هستهای عمدتاً از طرف سازمان مللمتحد و سازمانهای بینالمللی از طریق میثاق جامعة ملل و منشور مللمتحد در زمینة همکاریهای بینالمللی صورت گرفته است.
کشتارهای وسیع جنگ دوم جهانی همچنین رقابتهای تسلیحات گستردهای را بین دو کشور آمریکا و شوروی ایجاد نموده به طوری که دو کشور پای میز مذاکره نشسته و در این رابطه معاهداتی را از جمله منع گسترش سلاح هستهای در سال 1968 جهت تحقق اهداف مذکور به تصویب رسانده و به کشورها عرضه کردهاند. به همین ترتیب پیمانهای تهدید سلاحهای استراتژیک در سالهای 1972 و 1979 در خصوص سلاحهای غیر متعارف شال سلاحهای هستهای و موشکهایی با برد کوتاه و بلند به امضاء رسید که نقش اساسی را در مذاکرات و رقابتهای مربوط به کنترل تسلیحات ایفا میکند. امروزه در حوزة بینالمللی موضوع خلع سلاح تقریباً منتفی است و بحثی که وجود دارد بحث کنترل تسلیحات است که به گفته هرپل کرنیتن در مارچ 2009 کنترل تسلیحات و عدم گسترش سلاحهای هستهای به عنوان محور اصلی سیاست خارجی ایالاتمتحدهآمریکا اعلام شده و سیاست آمریکا بر این قرار گرفته تا با کشورها در زمینة خلع سلاح و کنترل تسلیحات همکاریهایی صورت گیرد. به طوری که توافق شده تا آمریکا در کنفرانس بازنگری پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای در سال 2010 حتی غنیسازی را از کشورهای غیرهستهای سلب کند و حاکمیت ملی کشورها را با نظارت گستردة خودش هدف قرار بدهد.
اگرچه اصل کنترل تسلیحات در حوزة بینالمللی برای نیل به صلح و امنیت بینالمللی امری مطلوب و تأمینکنندة منافع کشورهاست، به نظر میرسد که آمریکا به کمک شوروی و همپیمانانش در صدد است تا معاهدات کنترل تسلیحات را با حفظ انحصاری قدرت هستهای برای خود به پیش برده و بدین وسیله سایر کشورها خصوصاً کشورهای به اصطلاح تروریست و غیر مسئول را از دسترسی به فعالیتهای هستهای باز بدارد. در واقع، آمریکا با شعار کنترل تسلیحات، دارا شدن و گسترش سلاحهای هستهای خود را مشروعیت و رسمیت بخشیده و مداخله در امور حاکمیتی سایر کشورها را جهت منع از دارا شدن قدرت هستهای به کار گرفته است.
در این راستا، واشنگتن و مسکو برای ایجاد صلح در خاورمیانه به برقراری ثبات در افغانستان و مقابله با تمایلات هستهای ایران توافق نمودند اینکه آیا نظریة خلعسلاح دست یافتنی و امکانپذیر است یا اینکه کنترل تسلیحات باید با چه مکانیزمی و توسط چه کسانی صورت بگیرد از جمله مسائلی است که در همایش امروز مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد.
س.ن
منبع: مجموعه مقالات همایش ملی چشم انداز خلع سلاح و کنترل تسلیحات، مهر ماه 1388، دانشگاه صنعتی مالک اشتر و مرکز و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی
علی مشفق
تیرماه ۹۰
نظام خلع سلاح و کنترل تسلیحات که بیش از سایر حوزه های حقوق بین الملل دولت محور وحاکمیت محور می باشد ،صرفا ما را به بررسی رویکرد دولت ها در مجامع بین امللی رهنمون می سازد .[1]
علی رغم تحولات بنیان رخ داده شده در عرصه بین المللی و منطقه بازیگران دیگری نیز وارد این عرصه شده اند ولی باز هم مهمترین بازیگران در این عرصه ،بالاخص در حوزه کنترل تسلیحات ، هسته اصلی آن را دولت ها تشکیل می دهند ،لذا رویکرد سایر موجودیت های بین المللی به اندازه دولت ها در این خصوص تعیین کنند نیست و در جهت تنظیم این روابط مستلزم یک دیپلماسی قوی بین الدولی می باشند.
دیپلماسی کنترل تسلیحات از ابزارهایی می باشد که می تواند به مناسبات کشورها چهار چوب بخشد و هدایت و راهبری آن را در مسیری هماهنگ قرار دهد . در این راستا مناسبات دفاعی و امنیتی از جمله حوزه هایی است که تحت عنوان (( دیپلماسی دفاعی[2])) شکل گرفته است .
مساله صلح و امنیت جهانی و رابطه نزدیک آن با خلع سلاح نظامی که از زمان تاسیس جامعه ملل و سازمان ملل 1945 بدان پرداخته شد نیز از جمله مسائلی است که را حل های اساسی و قراردادی آن (ماده 8 میثاق جامعه ملل و ماده 26 منشور ملل متحد[3]) همواره دستخوش ساختار و طبیعت روابط میان قدرت های بزرگ و سلاح های خطر ناکی بوده که اینان به دلیل رشد شگرف علوم و فنون بدان دست یافته و صلح و امنیت جهان را به مخاطره افکنده اند.
بدیهی است سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن من جمله کنفرانس و کمیسیون های خلع سلاح مجمع عمومی و دیگر ابتکارات دیپلماسی در این عرصه می تواند در جهت امنیت و صلح گام برداشته و درتشویق دولت ها و قدرت های برتر نسبت به عدم گسترش و کنترل نوعی خاص از تسلیحات بسیار موثر باشند .
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر فعال منطقه ای در خاورمیانه به اهمیت این نوع دیپلماسی(دیپلماسی کنترل تسلیحات وخلع سلاح ) به دلیل موقعیت ژئوپلوتیک خود در منطقه واقف بوده و تلاش کرده است تا در روند های منطقه به صورت فعالانه شرکت کند و همین طور دیگر بازیگران منطقه را هم همسوی خود رهنمون سازد که بخشی از غایت این هدف را می توان به کنج بردن اسرائیل در رینگ مسابقه تسلیحاتی و وادار نمودن این رژیم به پذیرش بدون قید و شرط معاهدات بین المللی و بالاخص سند NPT و مساله خلع سلاح هسته ای این رژیم غاصب صهوینیستی در منطقه خاورمیانه می باشد، که این موضوع در متن پژوهش به صورت مفصل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت و به نظر نگارنده یکی از اساسی ترین اهداف ج . ا . ا در راستای اجرای هرچه سریعتر و بدون قید و شرط قطعنامه کنفرانس 1995 درباره منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه می باشد.
دپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران یکی از ارکان مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و می تواند در پیشبرد اهداف سیاست خارجی در سایر حوزه ها نقش تعیین کننده ای ایفا کند که در واقع کاربرد سیاست دفاعی در عرصه دیپلماسی است .
بخش دفاع با استفاده از این ابزار منافع و اهداف نظام سیاسی را به کمک حوزه دفاع و بدون کاربرد قدرت سخت تامین می کند . مهمترین ویژگی این ابزار جایگزین کردن تنش به جای ثبات است[4] .
دیپلماسی دفاعی ج .ا . ا بالاخص در حوزه حقوق بین الملل خلع سلاح و کنترل تسلیحات ،توجه ویژه ای به قدرت های بزرگ و رقابت های تسلیحاتی ایجاد شده توسط آنان در منطقه و به طور مشخص آمریکا ، روسیه ، چین و ... داشته و به تغییر در دکترین و استراتژی آنها علاقه مند بوده و دائماً مسائل مستحدثه این حوزه را رصد و ارزیابی نموده است [5].
یکی از مهمترین فعاالیت های اخیر ج . ا. ا در عرصه دیپلماسی کنترل تسلیحات برگزاری اولین کنفرانس بین المللی خلع سلاح و عدم اشاعه با شعار:" انرژی هسته ای برای همه ، سلاح هسته ای برای هیچ کس "
به مدت دو روز با حضور 14 وزیر امور خارجه و 10 معاون وزیر خارجه و نمایندگان سازمان های منطقه ای و بین المللی بوده است که این قسم فعالیت ها نقش بسیار سازنده و مفیدی در حوزه کنترل تسلیحات و فضای دیپلماسی نوین داشته[6] و تشکیل و میزبانی این گونه مجامع بین المللی خواستار همکاری با سایر بازیگران بین المللی و نشانگر آرامش و صلح دوستی ایران اسلامی در راستای کاهش تسلیحات و کنترل ابزار نظامی ممنوعه در سراسر جهان علی الخصوص منطقه خاورمیانه است..
منطقه خاورمیانه کانون مهم ترین، حساس ترین و پیچیده ترین تحولات جهان است. مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین،و تحولات اخیر در دنیای عرب و منطقه، هیمنه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را در هم کوبیده است و پیام معنوی این نهضت الهی موجب احیای روحیة عزت، اقتدار و خودباوری در امت اسلامی شده است و روحیه استقامت روز افزون کشور های منطقه د ر راستای مقابله با این رژیم غاصب را فراهم نموده است ،رژیمی که یقیناً پایه گذار اصلی اضمحلال صلح و امنیت و همینطور شتاب مسابقه تسلیحاتی و بروز تنگنای امنیتی در منطقه خاورمیانه می باشد.
دیپلماسی کنترل تسلیحات که بر اساس تعاریف ارائه شده توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ج . ا . ا تحت عنوان دیپلماسی دفاعی قرار گرفته است [7]. بر اساس قوانین اساسی و مصوب مجلس شورای اسلامی و اصل151 قانون اساسی [8] و با ابتنای بر آیه شریفه 60 سوره انفال[9] دیپلماسی دفاعی ج.ا.ا منوط به دفاع مشروع بوده که گویای یک هدف نظام مند و ایدئولوژیک است. لازم به ذکر است که بررسی و مداقه در این روند که مبتنی بر اصل جهاد دفاعی در اسلام و دفاع مشروع در متون و قوانین مدرن حقوق بین الملل می باشد، ضروری و لازم به نظر می رسد، و در حقیقت باید به این پرسش ها پاسخ داد که آیا همگام با سرعت تغییرات استراتژیکی و دکترین نظامی منطقه و جهان، ایران توانسته است دیپلماسی خود را در عرصه های فوق تغییر دهد؟یا اینکه تغییرات و رویدادهای مستحدثه در فضای تئوریک و همچنین فضای عملی جهان لزومی در تغییر یا اصلاح کارکرد دیپلماسی دفاعی در ایران ایجاب نمی کند ؟ و چالش ها و نقاط برجسته در این حوزه دیپلماسی ج.ا.ا را در کجا می توان جستجو نمود؟